سفر ماه
ماهان یک بچه دو ساله ماجراجو بود که نمی توانست به سوی ناشناخته ها کشیده شود. او مجذوب ستارگان شده بود و اغلب میتوانست آنها را در حالی که در آسمان شب میدرخشیدند، پیدا میکرد. کنجکاوی او او را به رویای سفر به آنها و کشف اسرار آنها سوق داد. #
یک روز، ماهان به این نتیجه رسید که از تحسین ستاره ها از راه دور بسنده شده است - او می خواست برود آنها را کشف کند. او لباس فضایی خود را جمع کرد، مقداری لوازم برداشت و برای بازدید از ستاره ها به سفری حماسی رفت. #
ماهان در سفرش با موانع زیادی روبرو شد. او با موجودات عجیب و شگفت انگیز، طوفان ها و سیارک هایی روبرو شد که او را از مسیر خارج خواهند کرد. اما او مصمم بود و اجازه نداد هیچ یک از این چالش ها او را از ماموریتش منصرف کند. #
ماهان سرانجام به مقصد خود رسید - ستاره ها. او از زیبایی آنها غرق شده بود و احساس عمیقی از هیبت و شگفتی در او وجود داشت. او از شکوه آنها شگفت زده شد و برای قدرت آنها احترام تازه ای احساس کرد. #
ماهان در سفرش درس مهمی آموخته بود- اینکه گاهی برای تجربه یک چیز واقعاً شگفتانگیز، باید حاضر بود ریسک کرد و ناشناختهها را در آغوش گرفت. او با ترس های خود روبرو شده بود و در این راه، دنیایی فوق العاده قدرتمند و زیبا را کشف کرد. #
ماهان قدردانی عمیقی از قدرت شجاعت و ناشناخته ها پیدا کرده بود و پر از شادی و شگفتی تازه به خانه بازگشت. او همچنان به ستاره ها خیره شد و می دانست که چیز زیبایی را تجربه کرده است. #
سفری که ماهان طی کرده بود او را برای همیشه تغییر داده بود - او این درس مهم را آموخته بود که گاهی لازم است برای یافتن چیزی واقعاً زیبا و شگفتانگیز ریسک کرد، شجاع بود و به ناشناختهها جسارت کرد. #