یک روز علی رضا و امیرعباس تصمیم گرفتند ماشینی حتی بزرگتر از بنز بسازند!
علی رضا و امیرعباس دو برادر بودند که در شهر کوچکی در کنار جنگل زندگی می کردند. از زمانی که آنها کوچک بودند، علاقه زیادی به ساخت ماشین آلات و سرهم بندی کردن وسایل داشتند. یک روز تصمیم گرفتند ماشینی حتی بزرگتر از بنز بسازند!
دو برادر با هیجان به حیاط قراضه رفتند و چند قطعه فلزی برای دستگاه خود جمع کردند. آنها روزها و شب ها کار می کردند و به نوبت بیدار می ماندند و به سرهم بندی دستگاه ادامه می دادند. به زودی، کار سخت آنها نتیجه داد زیرا دستگاه به آرامی شروع به شکل گیری کرد!
پس از چندین بار آزمایش و اشتباه، برادران بالاخره موفق شدند کل دستگاه را کنار هم بگذارند. وقتی علی رضا و امیر عباس به خلقتشان نگاه می کردند، احساس موفقیت زیادی کردند. آنها این کار را کرده بودند - یک ماشین غول پیکر بزرگتر از بنز ساخته بودند!
هنگامی که دستگاه جان میگرفت و آنها آن را در شهر هدایت میکردند، برادران هرگز تا این حد احساس غرور نکرده بودند. آنها به چیزی دست یافته بودند که هیچ کس دیگری در شهرشان هرگز انجام نداده بود!
اما همانطور که آنها موفقیت خود را جشن گرفتند، به تمام کمک هایی که در این راه دریافت کردند نیز فکر کردند. آنها با هم کار کرده بودند، به یکدیگر کمک می کردند و به ایده های یکدیگر گوش می دادند که موفقیت آنها را ممکن کرد.
دو برادر درس مهمی آموخته بودند - اینکه وقتی با هم جمع شویم و سخت کار کنیم، می توان به چیزهای بزرگ دست یافت.
و از آن به بعد هر بار که علی رضا و امیرعباس به ماشین غول پیکرشان نگاه می کردند، قدرت کار با هم و هرگز تسلیم نمی شوند!