یک روز از زندگی بهار: سفری از کشف
بهار یک دختر جوان کنجکاو بود که عاشق یادگیری بود. هر روز، او زود از خواب بیدار می شد و مشتاق یادگیری چیزهای جدید، راهی سفری برای کشف می شد. او کتاب می خواند، سؤال می کرد و مشاهداتش را یادداشت می کرد. او مصمم بود که یک دانشمند باشد و سخت تلاش کرد تا وظایف مدرسه خود را به موقع و با دقت انجام دهد. شب می خواست زود بخوابد تا زود بیدار شود و دوباره به مدرسه برود. #