گم شده در جنگل زمرد
در سرزمینی دور پسری به نام امین در روستایی نزدیک جنگلی وسیع زندگی می کرد. او کنجکاو بود و عاشق کاوش در دنیای اطرافش بود. روزی امین هنگام بازی متوجه شد که در جنگل گم شده است.
امین با احساس ترس اما مصمم تصمیم گرفت راهی برای خروج جستجو کند. او در میان جنگل قدم زد و به اطراف خود توجه زیادی داشت تا از گم شدن بیشتر جلوگیری کند.
امین در حین کاوش به یک نقشه قدیمی و پاره پاره که روی زمین افتاده بود، برخورد کرد. او آن را برداشت، امیدوار بود که او را به خانه بازگرداند. او نقشه را مطالعه کرد و شروع به دنبال کردن مسیرهای آن کرد.
امین در سفرش با رودخانه ای مواجه شد که پل آن چروکیده بود. جسارتش را جمع کرد و با احتیاط از روی پل گذشت و با نقشه راهنما به راه خود ادامه داد.#
وقتی امین به عمق جنگل رفت، با یک سنجاب دوستانه آشنا شد که به او کمک کرد. آنها با هم کار کردند تا معماهای روی نقشه را حل کنند و مسیر برگشت به روستای امین را باز کنند.#
امین با کمک سنجاب سرانجام راه بازگشت به روستای خود را پیدا کرد. خانواده اش از دیدن سالم و سلامت او بسیار خوشحال شدند و بازگشت او را با ضیافت جشن گرفتند.#
در پایان امین اهمیت قاطعیت و کار گروهی را آموخت. ماجراجویی او در جنگل به او آموخت که روبرو شدن با چالش ها و هرگز تسلیم نشدن همیشه به موفقیت منجر می شود.