پسری که احترام را یاد گرفت
روزگاری پسری 16 ساله با موهای طلایی و چشمان آبی زندگی می کرد که تلاش می کرد تا به پدر و مادرش به ویژه پدرش احترام بگذارد. او اغلب بی ادبانه صحبت می کرد و توصیه های آنها را نادیده می گرفت.
یک روز پدرش حوصله اش را خورد و با او روبرو شد و گفت: "دیگر بی احترامی شما را تحمل نمی کنم. شما باید اهمیت احترام گذاشتن را بیاموزید وگرنه با عواقب آن روبرو شوید."
پسر که مصمم به تغییر بود، از پدربزرگ خردمندش راهنمایی گرفت و به او گفت: "برای اینکه با دیگران محترمانه رفتار کنید، ابتدا باید یاد بگیرید که به خودتان احترام بگذارید."#
پسر برای بهبود رفتارش سخت کار کرد، خود اندیشی را تمرین کرد و سعی کرد با والدینش مهربان و فهمیده باشد.
با گذشت زمان، رابطه پسر با والدینش بسیار بهبود یافت. پدرش افتخار می کرد که پسرش مسئولیت پذیرتر و محترمانه تر می شود.
پسر متوجه شد که احترام برای یک زندگی خانوادگی شاد و هماهنگ ضروری است. او الگویی برای خواهر و برادرهای کوچکترش شد که تحول او را تحسین می کردند.
در پایان، پسر ارزش واقعی احترام و اهمیت رفتار با والدین خود را با محبت و توجه آموخت. خانواده او به مرد جوانی که او شد افتخار می کردند.