پسری به نام عماد: غیرممکن چیزی نیست
عماد پسر جوانی با روحیه ماجراجویی بود. او همیشه آرزوی انجام یک کار بزرگ را داشت، اما احساس می کرد گیر کرده است. او یک لپ تاپ داشت، اما نمی دانست کجا بدون وقفه روی آن کار کند. به نظر می رسید همه اطرافیان او را سد کرده اند، بنابراین عماد تصمیم گرفت که به یک برنامه جدید نیاز دارد.
یک روز عماد فکری به ذهنش رسید - اگر در کمدش کار می کرد چه؟ او میدانست که کسی وارد آنجا نمیشود و او را اذیت نمیکند و میتواند بدون اینکه حواسش پرت شود روی کارش تمرکز کند. بنابراین عماد به سمت کمد خود رفت و شروع به تنظیم لپتاپ کرد.
عماد تلاش زیادی کرد تا کمدش را به مکانی راحت برای کار تبدیل کند. او مبلمان را دوباره مرتب کرد، تعدادی عکس آویزان کرد و حتی چند قفسه گذاشت. به زودی کمد یک مکان زیبا برای کار شد.#
عماد هر وقت روزهای سختی را سپری می کرد، به کمد خود می رفت و کار می کرد. ناگهان، وظایف به ظاهر غیرممکن بسیار دست یافتنی تر شدند. او شروع کرد به احساس انگیزه و الهام برای عبور از هر مانعی که بر سر راهش قرار می گرفت.
عماد خیلی زود متوجه شد که می تواند هر کاری که در ذهنش باشد انجام دهد. او فضایی امن و راحت برای کار ایجاد کرده بود و آموخت که با سخت کوشی کافی، همه چیز ممکن است. او احساس قدرت میکرد و میدانست که میتواند با هر چالشی که برایش پیش میآید روبرو شود.
سفر عماد به او درس مهمی داد - غیر ممکن چیزی نیست. او به خودش ثابت کرده بود که اگر سخت کار کند و به خودش ایمان داشته باشد، می تواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد. عماد می دانست که توانایی بزرگی را دارد، فقط باید اولین قدم را بردارد.
و با آن عماد راهی سفر شد. او غیرممکن ها را ممکن کرده بود و می دانست که می تواند به هر چیزی که در ذهنش باشد دست یابد. عماد متوجه شد که هر مانعی که باشد می تواند بر آن غلبه کند. غیرممکن چیزی نیست.#