پرنده طلسم ده نمک
در روستای ده نمک پسری کنجکاو و ماجراجو به نام طاها زندگی می کرد. یک روز در حالی که بیرون مشغول بازی بود متوجه پرنده زیبایی شد که به سمت کاروانسرا پرواز می کرد.
طاها تصمیم گرفت به دنبال پرنده برود، به این امید که بتواند از نزدیک به آن نگاه کند. پرنده او را به باغی مخفی در نزدیکی کاروانسرا برد، جایی که طاها دنیایی از حیوانات و گیاهان را کشف کرد که تا به حال ندیده بود.
طاها در حالی که باغ را کاوش می کرد، گروهی از حیوانات را پیدا کرد که به نظر می رسید مشکل دارند. آنها در توری گیر کرده بودند و طاها می دانست که باید به آنها کمک کند تا فرار کنند.
طاها با احتیاط توری را باز کرد و حیوانات را یکی یکی آزاد کرد. حیوانات با سپاسگزاری از کمک او، راز پرنده طلسم شده را با او در میان گذاشتند که از باغ و ساکنان آن محافظت می کرد.#
حیوانات به طاها هشدار دادند که قدرت پرنده مسحور در حال محو شدن است و باغ برای بازگرداندن زیبایی و سرزندگی خود به کمک او نیاز دارد. طاها میل شدیدی به کمک داشت و قول داد تمام تلاشش را بکند.#
طاها و حیوانات برای کاشت گلهای جدید، پاک کردن زبالهها و ایجاد پناهگاهی امن و زیبا برای همه موجودات باغ همکاری کردند.
با بازسازی باغ، قدرت پرنده مسحور بازگشت و باغ شکوفا شد. طاها اهمیت حفاظت از طبیعت و مراقبت از همه موجودات زنده را یاد گرفت.#