ویولن طلسم شده ملودی
ملودی در یک روستای کوچک عشق خود را به نواختن ویولن کشف کرد. موسیقی او این قدرت را داشت که مردم را در هارمونی متحد کند. با این حال، یک روز، او صدایی از راه دور برای کمک شنید که فقط او می توانست آن را حس کند.
ملودی که مصمم به کمک بود، تماس را به یک جنگل جادویی دنبال کرد. مه انبوه و درختان بزرگ، مسیریابی را دشوار میکرد، اما موسیقی ویولن او راه او را در میان بیابان مسحورکننده هدایت کرد.
ملودی در اعماق جنگل با موجودات عجیبی روبرو شد که او را برای انجام کارهای دشوار به چالش کشیدند. با هر چالش، او از هوش و قدرت منحصر به فرد ویولن خود برای غلبه بر موانع استفاده می کرد.
شجاعت ملودی زمانی مورد آزمایش قرار گرفت که او به طور تصادفی با اژدهای عظیمی روبرو شد که از ورودی یک اتاق مخفی محافظت می کرد. اژدها خواهان نمایشی بود که شایسته عبور از قلمروش باشد.
ملودی با تمام قدرتش قوی ترین و صمیمی ترین آهنگش را نواخت. اژدها از عملکرد او تحت تأثیر قرار گرفت و به او اجازه داد وارد اتاق شود و منبع تماس مرموز را فاش کرد.
در داخل اتاق، ملودی یک روح اثیری را کشف کرد که در یک قفس به دام افتاده بود. او از طریق موسیقی مسحور کننده خود روح را آزاد کرد که از او تشکر کرد و در ازای آن قول داد از روستای خود محافظت کند.
ملودی با استقبال روستاییان سپاسگزار به خانه بازگشت. ماجراجویی شجاعانه او به او قدرت پشتکار، اهمیت اتحاد را آموخت و اینکه ویولن مسحور او می تواند بر هر ناملایمی غلبه کند.