هدیه مهربانی املیا
املیا دختری نه ساله بود که به مهربانی و تمایلش برای کمک به دیگران معروف بود. او در یک روستای کوچک زندگی می کرد و همیشه برای کمک به دوستان و همسایگانش وقت می گذاشت. املیا یک موهبت ویژه داشت - توانایی اشاعه عشق و شادی با کلمات محبت آمیز و لمس ملایمش. #
املیا اگرچه جوان بود، اما قلب بزرگی داشت و همیشه به دنبال راه هایی برای نشان دادن مهربانی خود بود. او برای همسایه هایش کیک می پخت، به دوستانش در کارهایشان کمک می کرد و همیشه برای هرکسی که ملاقات می کرد، کلمات تشویق کننده می گفت. املیا معتقد بود که مهربانی کلید خوشبختی است و میخواست این شادی را با دنیا به اشتراک بگذارد. #
یک روز املیا برای انتشار پیام مهربانی راهی سفر شد. او به دور و بر سفر کرد، از روستاهای مختلف بازدید کرد و دوستان جدیدی پیدا کرد. هر جا که می رفت، شادی و عشق خود را با کسانی که روبرو می شد تقسیم می کرد. #
املیا در طول سفرهایش یاد گرفت که مهربانی را می توان در کوچکترین لحظات پیدا کرد. او از کمک به دیگران، ارائه یک کلمه آرامش بخش، یا به اشتراک گذاشتن یک لبخند لذت می برد. #
املیا متوجه شد که مهربانی می تواند مردم را دور هم جمع کند، مهم نیست کجا زندگی می کنند یا به چه زبانی صحبت می کنند. او در سفرهای خود دوستان زیادی پیدا کرد و پیام عشق و پذیرش خود را به اشتراک گذاشت. #
پس از سفر، املیا با قدردانی تازهای از قدرت مهربانی به خانه بازگشت. او دیده بود که چگونه می تواند مردم را دور هم جمع کند و در جهان شادی ایجاد کند. حالا او میخواست این پیام را با خانواده و دوستانش به اشتراک بگذارد و به پخش هدیه مهربانی خود ادامه دهد. #
املیا به همه یادآوری کرد که مهربانی مانند یک دانه کوچک است و اگر پرورش داده شود و به اشتراک گذاشته شود می تواند رشد کند و شکوفا شود. سفر او به او آموخت که مهربانی میتواند حتی تاریکترین روزها را روشنتر کند و میتواند مردم را از هر طبقهای دور هم جمع کند. #