نیما و نیروی مهربانی
نیما، پسر خوش قلب با موهای مجعد و عینک، عاشق کتاب خواندن در پارک بود. دیدش ضعیف بود اما روحش قوی بود.#
دوست نیما آرمین فرق داشت. از تمسخر دیگران از جمله نیما لذت می برد. یه بار به عینک نیما خندید و احساسات نیما رو جریحه دار کرد.#
علیرغم احساسات جریحه دارش، نیما مهربان ماند. به آرمین گفت: ما باید با احترام با دیگران رفتار کنیم نه خنده.
آرمین در ابتدا حرف نیما را به دل نگرفت. اما یک روز عینکش شکست و به وضوح نمی دید. او احساس ترس و درماندگی می کرد.#
نیما با دیدن وضعیت اسفناک آرمین به او کمک کرد. یک عینک اضافی که داشت به او قرض داد و از ناراحتی آرمین کم کرد.
آرمین از نیما تشکر کرد و قول داد که دیگر کسی را مسخره نکند. نیما فقط لبخند زد خوشحال از اینکه میتونه کمک کنه.#
نیما نشان داد که مهربانی همیشه پیروز است. او یک تغییر مثبت در آرمین ایجاد کرد و وظیفه خود را به عنوان یک دوست خوب انجام داد.