نیلا، کودک دو ساله با فرهای شاه بلوط
نیلا دختری دو ساله با فرهای شاه بلوطی بود که عاشق شکلات خوردن بود. هر وقت ناراحت می شد، مشت و پاهایش را به دیوار می کوبید. یک روز ناگهان قطره ای خون از پیشانی اش جاری شد...#
نیلا گیج شده بود. او به اطراف خود نگاه کرد و متوجه یک در کوچک در دیوار شد. او در را لمس کرد و در باز شد و دنیایی جادویی پر از آبنبات چوبی، شکلات و سایر خوراکی های شیرین را نشان داد. چشمانش را باور نمی کرد!#
نیلا پا به دنیای جادویی گذاشت و بلافاصله احساس متفاوتی کرد. او احساس قوی، شجاع و توانمند می کرد. او غذاهای شیرین را بررسی کرد، همه آنها را چشید و حتی برخی از آنها را با دوستانش به اشتراک گذاشت. نیلا هرگز اینقدر احساس خوشبختی نکرده بود.
هنگامی که نیلا در حال کاوش در این جهان بود، متوجه کوه بزرگی در دوردست شد. او باید به بالای کوه می رسید! او شروع به صعود کرد و با هر قدمی که برمیداشت، با حس جدیدی از قدرت و اراده پر میشد. #
نیلا به بالا رفتن ادامه داد و در نهایت به بالای کوه رسید. او به بیرون نگاه کرد و منظره خیره کننده بود. او می توانست همه چیز را ببیند و سرانجام قدرت قدرت و شجاعت خود را درک کرد. #
نیلا سرشار از اعتماد به نفس تازه ای بود و می دانست که می تواند بر هر چیزی غلبه کند. او به یاد داشت که همیشه شجاع باشد و هرگز نیروی درونی خود را فراموش نکند. چشمانش را باز کرد و متوجه شد که به اتاق خوابش برگشته است.
نیلا لبخندی زد و می دانست که همیشه این قدرت را با خود خواهد برد. او ممکن است یک بچه دو ساله با فرهای شاه بلوطی باشد، اما او این قدرت را داشت که به هر چیزی که در ذهنش بود برسد. #