نبرد غیر معمول پسر آلفا
در سرزمینی عرفانی، یاسین 14 ساله، گرگینه آلفا که به قدرت و سرعت خود معروف است، گروهی متشکل از 100 گرگینه را رهبری کرد. یک روز خبر موجودات عجیبی را در قلمرو خود دریافت کرد.#
یاسین به همراه پسرعموهایش و دیگر اعضای گروه برای مقابله با این موجودات مرموز به راه افتاد. چشمان آلفای قرمزشان زیر نور ماه می درخشید و راهشان را روشن می کرد.
پس از رسیدن به محل، یاسین و گروهش با موجودات عجیب و غریبی روبرو شدند که شبیه هر چیزی که قبلا دیده بودند. این موجودات دارای قدرت های بسیار زیادی بودند.
یاسین می دانست که باید هوشمندانه بجنگند. او با استفاده از حواس تیز خود، به سرعت نقشه ای کشید. او دستورات را به گروه خود زمزمه کرد و برای یک نبرد سخت در پیش رو آماده شد.
نبرد با غرش شدید شروع شد. دسته یاسین شجاعانه جنگیدند و از قدرت، سرعت و چابکی خود برای پیشی گرفتن از موجودات ماورایی استفاده کردند.
یاسین با دیدن دستهاش یکپارچه و بیرحم، موجی از غرور را احساس کرد. او می دانست که وقتی با هم کار می کردند غیرقابل توقف هستند. اتحاد آنها بزرگترین نقطه قوت آنها بود.#
در نهایت یاسین و گله اش پیروز ظاهر شدند. با حمایت بی دریغ هر یک از اعضا، آنها بر شانس های غیرقابل حل غلبه کرده بودند و قلمرو خود را از خطر محافظت می کردند.