نانوایی رویای شیرین
روزی روزگاری در شهری کوچک، دختری با موهای مشکی آرزوی بزرگی داشت. او می خواست نانوایی خودش را باز کند، پر از خوراکی های شیرین و شیرینی های رنگارنگ. او مصمم بود که آن را محقق کند.#
دختر شروع به تمرین ساخت انواع شیرینی و کیک کرد. او ساعتها را در آشپزخانه گذراند و دستور العملهای جدید را امتحان کرد و آنها را با کیک و میوههای رنگارنگ تزئین کرد.
یک روز وقتی در شهرش قدم می زد، متوجه یک فروشگاه خالی شد. دختر می دانست که اینجا مکان مناسبی برای نانوایی اوست. او به سرعت به خانه رفت تا ایده خود را با خانواده اش در میان بگذارد.
خانواده او از رویای او حمایت کردند و به او کمک کردند تا فروشگاه خالی را به یک نانوایی زیبا تبدیل کند. دیوارها را رنگ کردند، قفسه ها را نصب کردند و برای مشتریان میز و صندلی گذاشتند.#
بالاخره روز افتتاحیه نانوایی او فرا رسید. دختری با موهای مشکی انواع خوراکی های خوشمزه درست کرد و خانواده اش به او کمک کردند تا آنها را در نانوایی به نمایش بگذارد.#
مشتریان به نانوایی هجوم آوردند و مشتاق بودند که خلاقیت های خوشمزه او را امتحان کنند. دختر با موهای مشکی با لبخندی به استقبال هر یک از آنها رفت و از تلاش و اراده خود احساس غرور کرد.
رویای این دختر به لطف علاقه و فداکاری او محقق شد. نانوایی او، که اکنون به عنوان "شیرینی رویای شیرین" شناخته می شود، به سرعت تبدیل به محبوب ترین نقطه در شهر برای لذت بردن همه شد.