مواجهه سجاد با معنویت شرقی
در یک دانشگاه شلوغ، سجاد، یک دانشجوی 18 ساله پر انرژی، شیفته معنویت شرقی بود. او سوالات بی شماری در مورد ماهیت هستی و جهان داشت.
سجاد عاشق دو و میدانی بود، اما قلبش با ایده های جالبی در مورد بودیسم، دالایی لاما و عرفان شرقی گره خورده بود. کنجکاوی او بی پایان بود.#
سجاد که مصمم بود عشقش به ورزش و معنویت را متعادل کند، تصمیم گرفت سفری برای خودشناسی و درک هدف از وجودش را آغاز کند.
سفر او چالش برانگیز بود. او با کوهها و درههای متعدد، چه به معنای واقعی و چه مجازی روبرو بود. اما فداکاری سجاد متزلزل نشد.#
سجاد در سفر با افراد مختلفی برخورد کرد. راهبان، معلمان، دوستان، که همه به درک او کمک کردند و دیدگاه او را شکل دادند.
با هر برخورد جدید، دیدگاه سجاد بیشتر می شد. او به درک آفریده های هستی از منظر اسلامی نزدیکتر بود.
سجاد متوجه شد که زیبایی زندگی در تنوع و پیچیدگی های آن است. سفر او فقط رسیدن به مقصد نبود، بلکه خود سفر را گرامی می داشت.