ملودی ماهگل
ماهگل دختری 12 ساله بود که به موسیقی علاقه زیادی داشت. او همیشه آهنگ می خواند و حفظ می کرد. او آرزو داشت سه سال بعد در The Voice Persia شرکت کند. یک روز تصمیم گرفت نام خود را برای مسابقه بنویسد و رویای خود را محقق کند. #
ماهگل شروع به آماده شدن برای مسابقه کرد و روزهایش را با تمرین صدایش و تکمیل حرفه اش سپری کرد. او مصمم بود رویای خود را به واقعیت تبدیل کند و برای رسیدن به هدفش سخت تلاش کرد. #
ماهگل هیجان زده بود، اما مضطرب هم بود. او نمی دانست که داوران - سوگند مرادیوا، لیلا فرهیر و کامیار - به عملکرد او چه واکنشی نشان خواهند داد. او مصمم بود بهترین های خود را نشان دهد و رویای خود را محقق کند. #
بالاخره روز مسابقه فرا رسید. ماهگل عصبی بود، اما تمام تلاش و اراده ای را که برای آماده شدن برای مسابقه انجام داده بود به یاد آورد. او شجاعت را به دست آورد تا از درها عبور کند و با قضات روبرو شود. #
وقتی مهگل روی صحنه رفت، آدرنالین شدیدی را احساس کرد. چشمانش را بست و دهانش را باز کرد و شروع به خواندن کرد. در حالی که صدای او فضا را پر کرده بود، تمام سالن ساکت شد. #
مهگل وقتی داور شروع به کف زدن و تشویق او کردند، شگفت زده شد. او بسیار خوشحال بود و به آنچه که انجام داده بود افتخار می کرد. او می دانست که همیشه این لحظه را گرامی خواهد داشت. #
مهگل لبخندی زد و می دانست که مهم نیست در آینده چه اتفاقی می افتد، گام بزرگی برای رسیدن به آرزوهایش برداشته و به دنیا نشان می دهد که چه توانایی هایی دارد. #