ملودی در حال ساخت
در یک محله متحرک، یک پسر بچه شش ساله کنجکاو به نام الکس زندگی می کرد که شیفتگی به ملودی ها داشت. او همیشه جذب آهنگ هایی می شد که از همسایه اش، کلاس موسیقی خانم کارن می شنید.#
الکس مانند شاگردان خانم کارن مشتاق نواختن ساز بود. یک روز، او شجاعت به دست آورد و از والدینش پرسید که آیا می تواند به کلاس بپیوندد یا خیر. آنها با خوشحالی موافقت کردند.#
وقتی الکس وارد کلاس موسیقی شد، شگفت زده شد. تنوع سازها و هارمونی که ایجاد می کردند جادویی بود. خانم کارن با مهربانی از او استقبال کرد و یک ویولن به او داد.#
یادگیری بازی آسان نبود. الکس برای هماهنگ کردن انگشتانش و تعظیم درست مشکل پیدا کرد. با این حال او مصمم بود که تسلیم نشود.#
هر روز که می گذشت، الکس با پشتکار تمرین می کرد. اگرچه سخت بود، اما از هر لحظه از سفر یادگیری خود لذت می برد.
پس از ماه ها تمرین، الکس اولین اجرای خود را داشت. لحظهای که او قطعهاش را تمام کرد، اتاق از کف زد. غرور و شادی را در درونش احساس می کرد.
الکس یاد گرفت که با پشتکار و تمرین منظم می تواند هر کاری را انجام دهد. عشق او به موسیقی عمیق تر شد و او مشتاق اجراهای بیشتری بود.