محمد پارسا عاشق مطالعه
محمد پارسا پسر جوانی بود که به خواندن علاقه داشت. فعالیت مورد علاقه او جمع شدن با یک کتاب خوب و فرار به دنیای کاملاً جدید بود. یک روز خواهرش لایقه یک کتاب غیرمعمول برای تولدش به او داد - کتابی پر از داستان های عجیب و شگفت انگیز. #
محمد برای خواندن کتاب کمی مردد بود، زیرا کمی عجیب به نظر می رسید و نمی دانست چه نوع داستان هایی در آن وجود دارد. اما، او تصمیم گرفت آن را امتحان کند، و به زودی در دنیای جادویی بین صفحات گم شد. #
همانطور که محمد می خواند، به نظر می رسید داستان ها در تخیل او زنده می شوند. او شروع به دیدن شخصیت های داستان کرد و احساسات آنها را احساس کرد، انگار که دقیقاً در کنار آنها بود. به نظر میرسید که زمان متوقف شده باشد زیرا او عمیقاً در داستان غرق شده بود. #
محمد در مدت کوتاهی کتاب را تمام کرده بود و اکنون بخشی از دنیای آن شده بود. او خیلی چیزها یاد گرفته بود و دیدگاه های جدیدی در مورد زندگی پیدا کرده بود. او اکنون به قدرت کتاب در تغییر زندگی ما ایمان داشت. #
محمد با خود متعهد شد که تا جایی که می تواند به خواندن کتاب ادامه دهد و امیدوار بود که همه بتوانند لذت کشف داستان های جدید را تجربه کنند. به هر حال، کتاب دریچه ای به جهان است. #
از آن پس محمد همه نوع کتاب از داستانی تا غیرداستانی، از رمان های کلاسیک تا متون معاصر خواند. خواندن برای او تبدیل به نوعی کاوش شد که عمیقاً از آن لذت می برد. #
محمد پارسا عاشق مطالعه بود و از اینکه فرصتی برای کشف دنیای شگفت انگیز کتاب به او داده شده بود، بسیار خوشحال بود. او همه را تشویق می کند که کتابی باز کنند و لذت خواندن را تجربه کنند! #