ماموریت محمد
در شهر خرمشهر پسر شجاعی به نام محمد مشتاق کمک به سربازان در جنگ بود تا وطن خود را از شر دشمنان حفظ کند. او از مبارزاتی که شهرش با آن روبروست می دانست و می خواست در دفاع از آن نقشی ایفا کند.
یک روز محمد شنید که گروهی از سربازان در مورد نیازشان به تدارکات بیشتر صحبت می کردند. او متوجه شد که می تواند با جمع آوری اقلام ضروری از اطراف شهر و رساندن آنها به سربازان کمک کند.
در چند روز بعد، محمد بیوقفه کار میکرد و غذا، آب و سایر مایحتاج سربازان را جمعآوری میکرد. او از دوچرخه خود برای حمل و نقل وسایل استفاده می کرد و گاهی اوقات چندین سفر در روز انجام می داد.
تلاشهای محمد بیتوجه نماند زیرا سربازان به کمکهای او پی بردند. آنها از عزم و تدبیر پسر جوان در حمایت از مأموریت خود قدردانی کردند.
یک روز که محمد مشغول دور زدن همیشگی خود بود، متوجه سربازی مجروح شد که روی زمین افتاده بود. او به سرعت کمک های اولیه را انجام داد و به سرباز کمک کرد تا به پایگاه بازگردد.
شجاعت و فداکاری محمد برای شهرش سربازان را تحت تأثیر قرار داد. آنها او را یک متحد ارزشمند و یک وطنپرست واقعی میدانستند، اگرچه او یک پسر جوان بود.#
داستان محمد دیگران را برانگیخت تا سهم خود را در حفاظت از شهر و کشور خود انجام دهند. شجاعت و قاطعیت او به مردم نشان داد که هر کس، فارغ از سن و سالش، می تواند تفاوت ایجاد کند.