ماموریت تابستانی امیر
امیر پسر جوانی ماجراجو و سرشار از کنجکاوی و جاه طلبی بود. او به تازگی در مسابقه نقاشی مدرسه رتبه دوم را کسب کرده بود و مصمم بود از تعطیلات تابستانی خود نهایت استفاده را ببرد. اما وقتی مدرسه به دلیل تعطیلات تابستانی به یکباره درهای مدرسه را بسته بود، امیر چاره ای جز تکرار نمره خود با بازگشایی مدرسه نداشت. امیر با روحیه ای مصمم عازم ماموریتی شد تا خود را ثابت کند و با چالش جدید خود روبرو شود. #
امیر به مدرسه رسید تا نگهبان حیاط را پیدا کند. خودش را معرفی کرد و پرسید که آیا می توانی وارد مدرسه شوی؟ نگهبان بسیار مهربان بود و به او اجازه عبور داد. در داخل مدرسه امیر از نقاشی های زیبای روی دیوارها که صحنه هایی از طبیعت و رمز و راز دریا را به تصویر می کشد شگفت زده شد. او با هیبت به اطراف نگاه کرد و احساس کرد از آثار هنری دلربا الهام گرفته است. #
امیر خیلی زود متوجه کتابی کهنه و خاک آلود در گوشه ای از مدرسه شد. او آن را برداشت و شروع به خواندن کرد و داستان های گذشته مدرسه را کشف کرد. او در مورد مبارزات دانش آموزان گذشته که برای رسیدن به رویاهای خود سخت تلاش کردند و اینکه چگونه عزم آنها منجر به موفقیت شد، خواند. او احساس می کرد که از این داستان ها الهام گرفته و مصمم تر از همیشه برای موفقیت در ماموریت خود بود. #
امیر روزهای زیادی را صرف مطالعه و بازنگری کرد تا اینکه به علم خود اطمینان یافت. او برای نشان دادن درک خود با مدیر مدرسه ملاقات کرد و وقتی مدیر از فداکاری او تمجید کرد غرق خوشحالی شد. امیر به هدفش رسیده بود و مدرسه به او افتخار می کرد. #
امیر از شروع سال تحصیلی جدید خوشحال بود و از دانش خود اطمینان داشت. او اهمیت فداکاری و سخت کوشی را آموخته بود و مصمم بود درس هایی را که آموخته بود در عمل پیاده کند. او آماده رویارویی با چالش های جدید بود و برای رسیدن به اهدافش سخت تلاش می کرد. #
ماموریت تابستانی امیر موفقیت آمیز بود و او به خود افتخار می کرد که با این چالش روبرو شد. او اهمیت درس خواندن و سخت کوشی را آموخته بود و می دانست که این ویژگی ها در آینده به او خدمت خواهد کرد. او آماده بود تا هر چالشی را که زندگی برایش پیش می آورد، بپذیرد. #
امیر با احساس رضایت و الهام از مدرسه دور شد. او در طول ماموریت تابستانی خود چیزهای زیادی یاد گرفته بود و مطمئن بود که فداکاری و تلاش سخت او به موفقیت های بزرگتری در آینده منجر خواهد شد. او برای هر چیزی که آینده برایش در نظر گرفته بود آماده بود. #