روزی روزگاری دختری به نام آیناز در شهر کوچکی زندگی می کرد. او بلند قد بود، با موهای کوتاه قهوه ای و چشمان درشت عسلی رنگ. آیناز به بازیگوش و شیطنت معروف بود. یک روز تصمیم گرفت به ماجراجویی برود.#
والدین آیناز به او هشدار دادند که مراقب باشد و به توصیه های آنها گوش دهد. اما آیناز در مورد ماجراجویی خود هیجان زده بود و نمی توانست به آن توجه کند. او بدون توجه به صحبت های پدر و مادرش به کاوش در جنگل نزدیک خانه اش رفت.
همانطور که آیناز در جنگل سرگردان بود، به طور تصادفی به غاری مرموز برخورد کرد. آیناز بدون توجه به هشدارهای والدینش در مورد دوری از مکان های ناآشنا، به داخل خانه رفت و کنجکاو شد که ببیند داخل آن چیست.#
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.