کوچولو با هیجان وارد باغ شد و به دنبال رازهایی بود که در آن نگهداری می شد. به هر طرف که نگاه کرد، چیز جدید و جذابی دید. او گلی را از اینجا و آنجا چید و از زیبایی طبیعت شگفت زده شد. همانطور که او در حال کاوش بود، صدای بال زدن ضعیفی از آسمان شنید. به بالا نگاه کرد، پروانه زمردی درخشانی را دید که در هوا پرواز می کرد! #