ماجراهای مهیج سارا نجواگر زنبور عسل
در باغی پر از گل آفتابگردان، دختری با موهای طلایی به نام سارا چیزی جادویی کشف کرد. او متوجه شد که می تواند وزوز زنبورها را درک کند!#
در کمال تعجب زنبورها از بیماری ملکه خود به دلیل کندوی کثیفشان صحبت کردند. سارا تمایل زیادی به کمک به کلنی زنبور عسل داشت.#
سارا تصمیم گرفت کندو را تمیز کند، اما او باید باهوش و شجاع باشد. او می دانست که باید از خود در برابر نیش زنبور محافظت کند.#
سارا با راهنمایی والدینش کندو را به دقت تمیز کرد. زنبورها با قدردانی از تلاش های مهربانانه او را با هیبت تماشا کردند.
وقتی سارا تمیز کردن را تمام کرد، سلامت ملکه زنبور عسل بهبود یافت. زنبورها جشن گرفتند و در خانه تازه تمیز شده خود غوغا کردند.#
سارا یاد گرفت که نظافت برای سلامتی بسیار مهم است. او با درک زنبورها، تفاوت بزرگی در دنیای کوچک آنها ایجاد کرد.
از آن لحظه سارا به نجواگر زنبور تبدیل شد و همیشه آماده بود تا به دوستان پرهیاهو خود کمک کند.