ماجراهای مدرسه رزینا
رزینا طرفدار مدرسه نبود. او هر روز سر کلاس می نشست و در مورد ماجراجویی در سرزمین های دور خیال پردازی می کرد.
یک روز رزینا تصمیم گرفت زندگی مدرسه اش را هیجان انگیزتر کند. او مخفیانه تلاشی را برای بهبود نمرات آزمون خود آغاز می کرد.
اولین قدم روزینا سازماندهی مطالب درسی خود بود. او کتابهایش را جمعآوری کرد و برنامهای از موضوعات برای پوشش ایجاد کرد.
بعد، روزینا شروع به درخواست کمک از معلمانش کرد. او از اینکه چقدر قابل دسترس بودند و چقدر به آنها اهمیت می دادند شگفت زده شد.
روزینا قدرت کار گروهی را کشف کرد. او با دوستانش یک گروه مطالعه تشکیل داد و به یکدیگر کمک کرد تا درس ها را بفهمند.
با گذشت هفته ها، روزینا متوجه شد که نمرات آزمون او بهبود یافته است. سخت کوشی، اراده و حمایت دوستان و معلمان او نتیجه داد.
روزینا یاد گرفت که مدرسه هم می تواند یک ماجراجویی باشد. او با فداکاری و کار گروهی، تلاش های تحصیلی خود را فتح کرد و تجربه مدرسه خود را متحول کرد.