ماجراهای عجیب کرامپتیهای کوچک
روزی روزگاری در گوشه ای از جنگل، کرامپتی ها زندگی می کردند. این موجودات کوچک دست و پای انسان مانند، سر گرد و گوش حیوانات داشتند. آنها به زیبا بودن و همیشه کنار هم بودن معروف بودند. یک روز آفتابی تصمیم گرفتند به ماجراجویی بروند.#
هنگامی که کرامپتی ها به عمق جنگل رفتند، غار پنهانی را کشف کردند. پر از کنجکاوی، آنها تصمیم گرفتند فضای تاریک و مرموز را کشف کنند.#
در داخل غار، کرامپتی ها با گروهی از انسان ها مواجه شدند که کمپ ایجاد کرده بودند. در ابتدا کرامپتی ها می ترسیدند، اما نمی توانستند در مورد این موجودات عجیب کنجکاو نباشند.#
یک کرامپتی شجاع تصمیم گرفت به انسان ها نزدیک شود و سلام کند. انسان ها شگفت زده شدند اما به سرعت متوجه شدند که کرامپتی ها به معنای هیچ آسیبی نیستند.
کرامپتیها و انسانها شروع به به اشتراک گذاشتن داستانهای خود کردند و در مورد دنیای یکدیگر یاد گرفتند. آنها متوجه شدند که شباهت های زیادی دارند و از همراهی یکدیگر لذت می برند.
با شروع غروب خورشید، کرامپتی ها و انسان ها تصمیم گرفتند به یکدیگر کمک کنند. کرامپتی ها به انسان ها نشان دادند که چگونه در جنگل غذا پیدا کنند و انسان ها دانش خود را در مورد ساختن پناهگاه به اشتراک گذاشتند.
کرامپتیها و انسانها متوجه شدند که با وجود تفاوتهایشان، هنوز هم میتوانند دوستان خوبی باشند. آنها این درس ارزشمند را آموختند که همه بد نیستند و اگر برای کشف آن وقت بگذاریم، همیشه خوبی در دیگران وجود دارد.