ماجراهای آریانا، سرآشپز
آریانا دختری جوان با تخیل زنده و علاقه زیادی به آشپزی بود. او روزهای خود را با رویای جشن های بزرگ و سرزمین های دور سپری می کرد. هیچ چیز نمی تواند او را شادتر از این باشد که بتواند با دو دست خود چیزی خاص خلق کند. او هر روز صبح زود از خواب بیدار می شد تا یک صبحانه خوشمزه برای خانواده اش درست کند. او مصمم بود که هر وعده غذایی را خاص کند. #
مادر او نیز آشپز فوق العاده ای بود، اما آریانا مصمم بود تا خود را به اندازه مادرش ثابت کند. او اغلب در حالی که در مدرسه بود مخفیانه وارد آشپزخانه می شد تا دستور العمل های جدید را امتحان کند. هر وقت اشتباهی مرتکب می شد، قبل از بازگشت مادرش به سرعت سعی می کرد آن را برطرف کند. او در آشپزی نترس و مصمم بود. #
آریانا با هیجان تمام دستور العمل های جدیدی را که می خواست امتحان کند خواند، اما هر بار که سعی می کرد آنها را درست کند، به نظر می رسید چیزی اشتباه می شد. هر اشتباهی برای او یک فرصت یادگیری بود و از آن برای بهتر کردن دستور پختش استفاده می کرد. او به تدریج مهارت ها و دانش خود را افزایش داد و با آشپزی خانواده خود را تحت تأثیر قرار داد. #
سرانجام، کار سخت آریانا نتیجه داد زیرا هر روز که می گذشت دستور العمل های او بهتر می شد. به زودی، او توانست غذاهایی بسازد که خانواده اش قبلاً هرگز مزه آن را نچشیده بودند. پدر و مادرش از تحولی که آریانا ایجاد کرده بود شگفت زده شدند. #
مهمترین چیزی که آریانا آموخته بود این بود که با تلاش و فداکاری می تواند به هر چیزی که می خواهد برسد. او همچنین یاد گرفت که حتی اگر مشکلی پیش بیاید، می تواند از اشتباهات خود به عنوان فرصتی برای یادگیری بهتر استفاده کند. آریانا هر چقدر هم که اشتباه کرد، هرگز از رویای خود برای تبدیل شدن به یک سرآشپز بزرگ دست نکشید. #
سخت کوشی و فداکاری آریانا نتیجه داد زیرا دستور العمل های او به طور فزاینده ای در بین خانواده اش محبوب شد. هر وقت چیزی درست میکرد به او تعارف میکردند و میگفتند که او هم مثل مادرش استعداد دارد. هر چه بیشتر آشپزی می کرد، به مهارت هایش اطمینان بیشتری پیدا می کرد. #
سرانجام آریانا به آرزویش رسید که یک سرآشپز بزرگ بود. سخت کوشی و فداکاری او نتیجه داده بود و از نتایج بسیار خوشحال بود. او متوجه شده بود که هر چیزی با سخت کوشی و اراده امکان پذیر است. این افتخارآمیزترین موفقیت او تاکنون بود و او عهد کرد که هرگز از رویاهایش دست نکشد. #