ماجراجوی ترسو
روزی در یکی از شهرهای کوچک ایران، پسری خجالتی و درونگرا به نام رضا زندگی می کرد. او بیشتر وقت خود را در داخل خانه می گذراند و تلویزیون تماشا می کرد و تخمه آفتابگردان می خورد. یک روز متوجه افزایش قیمت اقلام روزمره شد.#
رضا تصمیم گرفت با صمیمی ترین دوستش سارا درباره آینده آنها گفتگوی جدی داشته باشد. بعد از بحث های طولانی هر دو به توافق رسیدند که از هم جدا شوند و رضا پاسپورت بگیرد و برای یافتن زندگی بهتر به سوئد برود.#
رضا پس از ورود به سوئد، خود را در دنیای جدید پر جنب و جوش با فرصت های جدید یافت. او برای شروع زندگی جدید خود هیجان زده بود اما بدون سارا در کنارش احساس تنهایی می کرد. وقتی در این سرزمین بیگانه سرگردان بود، دعای قوت و هدایت می کرد. #
یک روز رضا به طور تصادفی با گروهی از تبهکاران برخورد کرد که باعث هرج و مرج در شهر شدند. او شجاعت به خرج داد تا در برابر آنها بایستد و از خانه جدیدش دفاع کند. اقدامات او بی باک بود و جنایتکاران به زودی دستگیر شدند. #
این شجاعت رضا توسط دولت سوئد به رسمیت شناخته شد و به او اقامت دائم داد. علاوه بر این، او شروع به غلبه بر کمرویی خود کرد و با ایمان رو به رشد خود، به یک قهرمان واقعی در جامعه جدید خود تبدیل شد.
رضا ثابت کرد که از کجا می آیی موفقیت با شجاعت و اراده و ایمان بدست می آید. او در نهایت با سارا متحد شد و آنها با هم به رشد خود ادامه دادند و الهام بخش دیگران شدند که هرگز از رویاهای خود دست نکشند.