ماجراجویی کانادایی رونیکا
رونیکا همیشه آرزوی سفر به کانادا را داشت. یک روز پدر و مادرش او را با بلیط های یک سفر خانوادگی به تورنتو غافلگیر کردند و او به وجد آمد!#
به محض ورود، رونیکا نمی توانست صبر کند تا شهر را کشف کند. او در مورد جاذبه های منحصر به فرد و سرگرم کننده تورنتو تحقیق کرده بود و لیستی از مکان هایی که می خواست از آن بازدید کند تهیه کرده بود.
اولین بار در لیست Ronika برج CN بود. او نمی توانست صبر کند تا به عرشه دیدبانی برود و شهر را از بالا ببیند. با این حال، خط آسانسور به طرز وحشتناکی طولانی بود.
با درک ارزش صبر، رونیکا تصمیم گرفت در صف منتظر بماند. او می دانست که منظره از بالا ارزش آن را دارد. او مصمم به گفتگو با سایر گردشگران برای گذراندن وقت مشغول شد.
وقتی رونیکا بالاخره به عرشه دید رسید، متوجه شد که صبرش نتیجه داد. منظره خیره کننده بود و او در بالای دنیا احساس می کرد.#
در طول سفر، رونیکا همچنان با موانع کوچکی مانند یافتن راه خود در شهر شلوغ روبرو بود. اما عزم او برای پذیرفتن ماجراجویی اش روحیه اش را بالا نگه داشت.
ماجراجویی کانادایی رونیکا به او اهمیت پشتکار و ارزش تجارب جدید را آموخت. این سفری بود که او هرگز فراموش نمی کرد.#