ماجراجویی چینی آرشان
آرشان پسر جوانی ماجراجو و عاشق کاوش در جهان بود. او داستان های زیادی از مسافران در مورد یک کشور اسرارآمیز و منحصر به فرد دور - چین - شنیده بود. او مشتاق کشف اسرار و شگفتی های پنهان آن بود و بنابراین تصمیم گرفت سفری هیجان انگیز به شرق دور را آغاز کند.
ارشان چمدان هایش را بست و به راه افتاد و با قطار از میان کوه ها و سپس با قایق از دریا عبور کرد. او سرانجام وارد چین شد و مشتاق تجربه فرهنگ و تاریخ عجیب و غریب آن بود. هنگامی که او در شهرهای شلوغ و روستاهای دورافتاده کاوش می کرد، از دیدن همه مناظر منحصر به فرد و رنگارنگ شگفت زده شد.
مهم نیست که ارشان کجا می رفت، انگار داشت چیز جدید و هیجان انگیزی کشف می کرد. او غذاهای لذیذ را می چشید و چای های عجیب و غریب می چشید و حتی برخی از آداب و رسوم و سنت های مردم محلی را یاد گرفت. او حتی دوستان جدیدی پیدا کرد که به او درباره تاریخ و فرهنگ غنی کشورشان آموزش دادند.
ارشان در طول اقامتش حتی توانست در جشن سال نو چینی شرکت کند. او با مردم محلی همراه شد و رقص ها و سایر فعالیت های جشن را یاد گرفت. او همچنین از تماشای آتش بازی ها و رژه های دیدنی لذت می برد و از این همه مناظر و صداهای فوق العاده شگفت زده می شد.
سفر ارشان نمی توانست برای همیشه ادامه داشته باشد، اما او مطمئن شد که تمام تجربیات و خاطرات سفرش را با خود می برد. او برای همه چیزهایی که در مورد خود و جهان آموخته بود سپاسگزار بود و برای ادامه سفر اکتشافی خود الهام گرفت.
در پایان سفر، ارشان فردی متحول بود. او فرهنگ ها و مکان هایی فراتر از رویاهایش را تجربه کرده بود و حتی کنجکاوتر و مشتاق کاوش در جهان بود. ماجراجویی چینی او همیشه با او خواهد ماند و او عهد کرد که هرگز درس هایی را که به او آموخته بود فراموش نکند.
آرشان زیبایی و جادوی چین را تجربه کرده بود و اهمیت پذیرش فرهنگ ها و اقوام مختلف را درک کرده بود. او متوجه شد که دنیا پر از امکانات و فرصت های بی پایان است و مصمم بود همه آنها را تجربه کند.