ماجراجویی پری دندان
در شهری کوچک دختری به نام پناه با پدرش که دندانپزشک بود زندگی می کرد. پناه کنجکاو بود و دوست داشت در مورد دندان ها و نحوه حفظ سلامت آنها یاد بگیرد.
یک روز پناه کتابی در مورد یک پری دندان جادویی کشف کرد که از دندان های مردم محافظت می کند. او که شیفته شده بود، تصمیم گرفت برای ملاقات با او به ماجراجویی برود.#
وقتی پناه سفرش را آغاز کرد، پدرش به او هشدار داد: «همیشه به توصیههای من، به خصوص در مورد مراقبت از دندانهایت گوش کن، و در امان خواهی بود».
پناه در تلاش خود با چندین پری آشنا شد که دانش او را در مورد مراقبت از دندان به چالش کشیدند. برای جلب اعتماد آنها، او باید به سوالات آنها به درستی پاسخ می داد.#
پناه نصیحت پدرش را به یاد آورد و از دانشی که او در اختیار داشت با اطمینان استفاده کرد. با هر پاسخ صحیح، او به ملاقات با پری دندان نزدیکتر می شد.
سرانجام پناه به دندان پری رسید که از فداکاری و دانش او شگفت زده شده بود. The Tooth Fairy از او دعوت کرد تا به تیم نگهبانان دندانپزشکی آنها بپیوندد.
پناه به خود افتخار می کرد و می دانست که نصیحت پدرش به موفقیت او کمک کرده است. آنها به همراه پری دندان از دندان های کودکان در همه جا محافظت کردند.#