ماجراجویی ندا و خواهران باران
ندا در خانه ای کوچک و دنج با خانواده اش زندگی می کرد. او دختری کنجکاو و ماجراجو با موهای مشکی و چشمان سبز بود. یک روز بارانی، در حالی که قطرات باران بیرون را تحسین می کرد، متوجه شد که هر قطره رنگ و طرح منحصر به فردی دارد.
ناگهان قطرات باران به چهار خواهر زیبای باران به نام های انیسی، ترانه و پروانه تبدیل شدند. خواهران از ندا دعوت کردند تا در سفری جادویی در دنیای باران به آنها ملحق شود تا با اهمیت آن آشنا شوند.#
ندا مشتاقانه دعوت را پذیرفت و همه به دنیای جادویی باران پرواز کردند. در اینجا دیدند که باران چگونه گیاهان را تغذیه کرد و زمین را پر از زندگی و زیبایی کرد.
با جسارت عمیقتر، ندا متوجه شد که باران نه تنها برای گیاهان، بلکه برای انسانها، حیوانات و خود زمین نیز حیاتی است. او از تاثیر باران بر دنیای اطرافش شگفت زده شد.#
ناگهان با منطقه خشکسالی مواجه شدند. ندا عواقب سخت دنیای بدون باران را با دیدن گیاهان، حیوانات و مردم تشنهای که از کم آبی رنج میبرند، دریافت.
خواهران باران تصمیم گرفتند باران را به منطقه خشک شده بیاورند. ندا با هیبت شاهد کار خواهران با هم بود و از رنگها و الگوهای منحصربهفرد خود برای ایجاد بارانی جانبخش که سرزمین را جوان کرد.#
ندا شکرگزار باران و نعمت هایش به خانه بازگشت. او اهمیت این موهبت الهی را درک کرد و عهد کرد که باران را تا پایان عمر گرامی داشته و از آن محافظت کند.