ماجراجویی موزیکال کیانا
روزی روزگاری دختری به نام کیانا بود که عاشق موسیقی به خصوص پیانو بود. پدرش قول داده بود که برای او یکی بخرد، اما ابتدا باید نتخوانی و نواختن فلوت را یاد میگرفت.
کیانا مصمم بود که موفق شود، بنابراین به کلاس های موسیقی رفت و نزد استادش ندا شروع به یادگیری فلوت کرد. او هر روز تمرین می کرد تا زودتر بهتر شود.#
وقتی کیانا نواختن فلوت را آموخت، به یک باشگاه و یک مهدکودک رفت و در آنجا با بچههای دیگری که عشقش به موسیقی بود دوست شد. همه با هم بازی کردند و لذت بردند.#
یک روز کیانا و دوستانش تصمیم گرفتند گروهی تشکیل دهند و در نمایشگاه استعدادیابی سالانه مدرسه خود اجرا کنند. کیانا که هیجان زده بود، حتی سخت تر تمرین کرد تا نواختن فلوت خود را کامل کند.#
روز بزرگ فرا رسید و گروه کیانا قطعه زیبایی را نواختند. نواختن فلوت او تماشاگران را مسحور خود کرد و آنها برنده نمایش استعدادیابی شدند! زحمات کیانا نتیجه داده بود.#
کیانا با اعتماد به نفس جدید خود به تمرین فلوت ادامه داد و در نهایت نحوه خواندن نت را یاد گرفت. پدرش آنقدر مغرور بود که طبق قولش برایش پیانو خرید.
کیانا هرگز از دنبال کردن رویاهای موسیقی خود دست برنداشت. او یاد گرفت که چگونه پیانو را به زیبایی بنوازد و در کنار مهارت های فلوت خود، سایر کودکان را نیز تشویق کرد تا به دنبال علایق خود باشند.