ماجراجویی محترمانه آریان
آریان، پسری مهربان با لبخندی همیشگی، در شهری کوچک و آرام زندگی می کرد. یک روز پدر و مادرش از او خواستند که یک هدیه ویژه به مادربزرگش که آن طرف جنگل زندگی می کرد، بدهد.
قبل از حرکت، والدین آریان اهمیت احترام به بزرگترها را به او یادآوری کردند. آریان سری تکان داد و قول داد که همیشه در سفرش محترم باشد. با آن شروع به قدم زدن در جنگل کرد.
آریان در راه با جغد پیر خردمندی برخورد کرد که خسته و تشنه به نظر می رسید. آریان اهمیت احترام به بزرگترها را به یاد آورد و با مهربانی از بطری خود آب به جغد داد. #
جغد از آریان تشکر کرد و در ازای محبت او، او را از مسیر امن تری در جنگل راهنمایی کرد که او را مستقیماً به خانه مادربزرگش می برد. آریان کمک جغد را با سپاس پذیرفت.#
در حالی که آریان به سفر خود ادامه می داد، با سنجاب سالخورده ای روبرو شد که تلاش می کرد به شاخه ای بلند برسد. آریان با احتیاط از درخت بالا رفت و برای سنجاب آجیل چید و به بزرگتر احترام گذاشت.#
آریان پس از کمک به سنجاب مسن بالاخره به خانه مادربزرگش رسید. او از دیدار آریان و مهربانی او با حیواناتی که در سفر با آنها روبرو شده بود بسیار خوشحال شد.
سفر آریان به او اهمیت احترام و کمک به بزرگترهایش اعم از انسان و حیوان را آموخت. او با قلبی پر از عشق و درک بیشتر مهربانی به خانه بازگشت.