ماهان پسر بچه ای بود که در یک مزرعه کوچک زندگی می کرد. او حیوانات زیادی داشت، اما مورد علاقه او یک کبوتر سفید بود. هر روز صبح، به محض طلوع خورشید، کبوتر به بیرون پرواز می کرد تا جهان را کشف کند. این همیشه نقطه برجسته روز ماهان بود.
ماهان آن کبوتر را بیش از هر چیز دوست داشت و همیشه مشتاق شنیدن ماجراهای او بود. یک روز در حالی که ماهان در حال پرواز بود متوجه برق کوچکی در آسمان شد. چشمانش را باور نمی کرد - کبوتر در تعقیب یک رنگین کمان بود! #
ماهان آنقدر هیجان زده بود که تصمیم گرفت به دنبال کبوترش برود و به همین دلیل با کمک کمی از حیواناتش رفت. به هر کجا که نگاه می کرد می توانست چیزهای شگفت انگیزی را ببیند - رنگین کمان فقط آغاز سفر او بود. #
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.