ماجراجویی شیرین کوثر
روزی روزگاری در شهری دنج دختری به نام کوثر زندگی می کرد. او موهای بلند و خرمایی داشت و چشمان فندقی که کنجکاوی را برانگیخت. کوثر عاشق شیرینی پزی بود.#
یک روز بعد از ظهر، او تصمیم گرفت در یک مسابقه نانوایی در شهر خود شرکت کند. او برای برنده شدن در این مسابقه بسیار جاه طلب بود و بلافاصله شروع به تمرین کرد.
کوثر شروع به آزمایش با طعم ها و بافت های مختلف کرد. او ساعت ها در آشپزخانه سپری کرد و دسته به دسته شیرینی های خوشمزه می پخت.#
روز مسابقه فرا رسید. کوثر هم هیجان زده بود و هم عصبی. او نفیس ترین کیک وانیلی را با مربای تمشک درست کرده بود.#
وقتی داوران کیک او را چشیدند، او نفسش را حبس کرد. همه آن را دوست داشتند! یکی از داوران گفت: "این بهترین کیکی است که من چشیده ام!"#
کوثر برنده مسابقه شد! مغرور و خوشحال متوجه شد که اشتیاق به شیرینی پزی او را به این پیروزی شیرین رسانده است.
از آن پس کوثر به دنبال عشق خود به پخت و پز بود و شیرینی های لذیذی درست کرد که برای همه مردم شهرش شادی به ارمغان آورد.