ماجراجویی سبز ندا
در روستایی کوچک دختری کنجکاو با سه خواهرش انسی، ترانه و آزاده زندگی میکردند. آنها عاشق کاوش و مراقبت از باغ زیبای خود پر از گیاهان و گل های رنگارنگ بودند. یک روز، دختر نقشه ای را کشف کرد که در یک کتاب قدیمی پنهان شده بود.
دختر با هیجان نقشه را با خواهرانش به اشتراک گذاشت. همه آنها موافقت کردند که آن را دنبال کنند، به این امید که گنج پنهانی را کشف کنند. چمدان هایشان را بستند و به سفری در روستا و فراتر از آن رفتند.#
در حین حرکت با رودخانه ای آلوده روبرو شدند. این منظره آنها را ناراحت کرد و آنها می دانستند که باید کاری برای آن انجام دهند. خواهران با قاطعیت، رودخانه را تمیز کردند و همه زباله هایی را که پیدا کردند، خارج کردند.
پس از پاکسازی رودخانه، با الهام از تلاش خود به سفر خود ادامه دادند. به زودی، آنها جنگلی را یافتند که در آن درختان بیاحتیاطی قطع میشدند و حیوانات را بدون خانه رها میکردند. خواهران تصمیم گرفتند برای احیای جنگل درختان جدیدی بکارند.#
آنها با احساس موفقیت، مسیر خود را با هدایت نقشه خود ادامه دادند. در نهایت، آنها به محل گنج - یک چمنزار زیبا و دست نخورده - رسیدند. خواهران از این منظره شگفت زده شدند و در شگفت بودند که گنج چیست.#
درست در همان لحظه، جغد پیر دانا ظاهر شد و از تلاش خواهران برای احیای محیط تشکر کرد. جغد نشان داد که گنج واقعی دانش و تجربه ای است که به دست آورده اند و تأثیر مثبتی که بر جهان گذاشته اند.
خواهران احساس غرور زیادی کردند. آنها متوجه شدند که مراقبت از محیط زیست مهمترین ماجراجویی است. آنها با خردی تازه به خانه بازگشتند و مشتاق ادامه تلاش های خود در حفاظت از دنیای اطرافشان بودند.