ماجراجویی دینو در دنیای پیکسل
در یک شهر کوچک، پسری کنجکاو و ماجراجو با عشق به دایناسورها یک کنسول بازی ویدیویی مرموز را در اتاقش پیدا کرد. او نتوانست در برابر روشن کردن آن مقاومت کند.#
به محض اینکه پسر شروع به بازی کرد، وارد دنیای بازی های ویدیویی پر از دایناسورهای مورد علاقه اش شد. او از این دنیای جدید شگفت زده شده بود، اما از آن می ترسید.
پسر خیلی زود متوجه شد که برای زنده ماندن در این دنیا باید کارهای مختلفی را انجام دهد. او باهوش بود، اما ADHD او گاهی اوقات تمرکز را به چالش میکشید.
همانطور که او در بازی عمیق تر می شد، پسر زمان بیشتری را به بازی و زمان کمتری را با خانواده و دوستان می گذراند. او داشت به دنیای بازی معتاد می شد.#
یک روز پسر با بازیکن دیگری آشنا شد که سال ها در دام بازی گرفتار بود. این باعث شد که او متوجه خطر گذراندن زمان زیاد در دنیای مجازی شود.#
پسر تصمیم گرفت که باید از بازی فرار کند و نزد خانواده اش بازگردد. با شجاعت و درایت کار نهایی را به پایان رساند و به خروجی رسید.#
در دنیای واقعی، پسر اهمیت ایجاد تعادل در سرگرمی های خود و گذراندن وقت با عزیزان را یاد گرفت. او قول داد از این به بعد مسئولانه بازی کند.