ماجراجویی خوشمزه باران
روزی روزگاری دختری به نام باران بود که فقط به خوردن سیب زمینی و ماکارونی علاقه داشت. اما یک روز تصمیم گرفت چیز جدیدی را امتحان کند زیرا می خواست قوی و سالم بزرگ شود.
مادر باران برای او یک غذای خوشمزه با سبزیجات، برنج و ماهی درست کرد. باران نفس عمیقی کشید و شجاعانه ماهی را گاز گرفت. در کمال تعجب، خیلی خوشمزه بود!#
فردای آن روز، مادر باران یک سالاد خوش طعم آماده کرد. باران لقمه ای گرفت و از طعم تازه سبزیجات لذت برد. او به خاطر امتحان کردن غذاهای جدید به خودش افتخار می کرد.
دوستان باران او را به یک مهمانی پیتزا دعوت کردند. در ابتدا او عصبی بود اما تصمیم گرفت پیتزا را امتحان کند. گاز گرفت و چشمانش از خوشحالی برق زد.#
باران هر روز یک غذای جدید امتحان می کرد. او متوجه شد که عاشق میوه است و سوپ باعث می شود در یک روز سرد احساس گرما و آرامش کند. او از کشف طعم های جدید بسیار خوشحال بود.#
یک روز مادر باران برای او یک دسر خوشمزه درست کرد. باران گاز گرفت و احساس کرد در بهشت است. او فکر کرد: "خیلی خوشحالم که تصمیم گرفتم غذاهای جدید را امتحان کنم."
همانطور که باران به امتحان کردن غذاهای جدید ادامه داد، قوی تر و سالم تر شد. او آموخت که چشیدن غذاهای مختلف برای یافتن چیزی که واقعاً دوست دارد مهم است.