ماجراجویی خواب آلود کیان
روزی روزگاری در یک شهر کوچک دنج پسری بود به نام کیان که همیشه زود می خوابید و غذایش را خوب می خورد. یک شب کیان ایده ای باورنکردنی برای ماجراجویی قبل از خواب داشت.#
در حالی که کیان در رختخوابش غوطه ور بود، چشمانش را بست و خود را در حال پرواز در آسمان پر ستاره و تماشایی تصور کرد که در حال کاوش در جهان پهناور است.#
کیان با بیگانگان و موجودات دوستانه از سیارات مختلف آشنا شد و داستان هایی را به اشتراک گذاشت و از آداب و رسوم و سنت های آنها مطلع شد.#
کیان در ماجراجویی خود سیاره ای پنهان را کشف کرد که همه چیز از آب نبات ساخته شده بود! چند لقمه خورد اما اهمیت خوب غذا خوردن را به خاطر داشت.#
ناگهان کیان خود را در پیچ و خم کهکشان های در حال چرخش گم شد. او با به یاد آوردن راه خانه، از هوش خود برای حرکت در میان آنها استفاده کرد.
بالاخره کیان به خاطر خاطرات و درسهایی که از ماجراجویی باورنکردنیاش آموخته بود، به خانه دنج خود بازگشت.
وقتی کیان به خواب رفت متوجه شد که هر شب ماجراهای زیبای قبل از خواب در انتظارش است، به شرطی که خوب بخوابد و درست غذا بخورد.