ماجراجویی جادویی کیان
در روستایی کوچک و آرام پسری کنجکاو و ماجراجو به نام کیان زندگی می کرد. او همیشه آرزوی کاوش در دنیای وسیع فراتر از شهرش را داشت. یک روز در اتاق زیر شیروانی خود به کتابی عجیب و باستانی برخورد کرد.
وقتی کیان کتاب را می خواند، دریچه ای جادویی در مقابلش باز شد که از انرژی می چرخید. با آمیزهای از هیجان و ترس، از درگاه عبور کرد، بدون اینکه بداند به کجا او را میبرد.#
پرتال کیان را به دنیایی خارق العاده پر از موجودات خارق العاده و مناظر خیره کننده برد. او از میان کوه ها سفر کرد، از رودخانه ها عبور کرد و در جنگل های مسحور پیاده روی کرد.
کیان در سفرش با چالش های زیادی از جمله اژدهای ترسناک روبرو شد. او از شوخ طبعی، مهارت ها و قدرت های تازه کشف شده خود در کتاب باستانی برای شکست دادن اژدها و ادامه ماجراجویی جادویی خود استفاده کرد.
کیان در دل دنیای جادویی جادوگری عاقل و پیر را کشف کرد. جادوگر فاش کرد که قلب شجاع و ذهن کنجکاو کیان منبع واقعی قدرت های باورنکردنی او بوده است.
کیان با فهمیدن معنای واقعی شجاعت و کنجکاوی، متوجه شد که زمان بازگشت به خانه فرا رسیده است. جادوگر راه بازگشت به پورتال را به او نشان داد و کیان با دوستان جدیدش خداحافظی کرد.
کیان پر از شگفتی و هیجان از ماجراجویی خود به خانه بازگشت. او به خواندن، یادگیری و کشف جهان ادامه داد، زیرا می دانست که کنجکاوی و شجاعت همیشه او را به مکان های شگفت انگیزی می برد.