ماجراجویی به دنیای رویا – دختری به نام سلما
سلما همیشه دوست داشت دنیایی را فراتر از علفزاری که در آن بزرگ شده بود کاوش کند. او داستانهایی از سرزمینهای جادویی و موجودات شگفتانگیز شنیده بود و رویای دیدن آنها را در سر داشت. اما غیرممکن به نظر می رسید، زیرا او در دنیا تنها بود. اما یک شب، رویاهای او پاسخ داده شد. او ناگهان متوجه شد که به دنیایی زنده و پر جنب و جوش منتقل شده است، برخلاف هر چیزی که می توانست تصورش را بکند.
سلما از زیبایی دنیای رویایی که به آن منتقل شده بود شگفت زده شد. به هر طرف که نگاه می کرد، چیزی جدید و هیجان انگیز بود. او میتوانست احساس کند که اینجا چیز خاصی در انتظارش است و مصمم بود که بفهمد آن چیست. با جسارت بیشتر، او شروع به یافتن سرنخ هایی کرد که او را به یک جلسه بزرگ و باشکوه هدایت می کرد. #
سلما سرنخ ها را دنبال کرد و در نهایت به پاکی در جنگل رسید. در مرکز پاکسازی صحنه ای باشکوه با نورهای روشن و تزئینات رنگارنگ قرار داشت. سلما بلافاصله فهمید که اینجا همان مکانی است که او در جستجوی آن بوده است. او قصد داشت اولین قدم خود را به روی صحنه بردارد که ناگهان نورها کم شد و صدایی از بلندگوها بلند شد. #
صدا اعلام کرد که سلما اینجاست تا در یک مسابقه ویژه شرکت کند. او قرار بود تنها نماینده زادگاهش باشد و به او این فرصت داده شده بود که استعدادهای خود را به تماشاگران بزرگ نشان دهد. سلما هم هیجان زده و هم کمی ترسیده بود، اما جلو رفت و این چالش را پذیرفت. #
سلما اجرای خود را آغاز کرد و خیلی زود توجه تماشاگران را به خود جلب کرد. او آهنگ می خواند، می رقصید و داستان های دوران کودکی خود را به اشتراک می گذاشت و استعدادهای منحصر به فرد خود را به نمایش می گذاشت. حضار با خوشحالی او را تشویق کردند و تشویق کردند. سلما موج قدرتمندی از اعتماد به نفس و شادی را احساس کرد و می دانست که هدف واقعی خود را در زندگی یافته است. #
پس از پایان نمایش، سلما از همه برای تجربه شگفت انگیز تشکر کرد. وقتی صحنه را ترک میکرد، میتوانست دنیای رویایی را که از ابتدا آمده بود حس کند تا محو شود، اما با یک نگاه آخر میدانست که خاطرات این مکان برای همیشه با او میماند. #
سلما که زیبایی های دنیای رویا را تجربه کرده بود، اکنون انگیزه یافت تا رویاهای خود را در دنیای واقعی دنبال کند. او هدف جدیدی در زندگی پیدا کرده بود و آماده بود تا سفر جدیدی را آغاز کند. او با دست از دنیای رویا خداحافظی کرد و با احساس هیجان و عزم خود برای گذاشتن نشان خود در جهان، به هدف جدید خود رفت. #