ماجراجویی بانی تنها در خانه
خرگوش کوچولوی ما در خانه تنها ماند که صاحبش مجبور شد دو ساعت از خانه بیرون برود. او در خانه چرخید و به هر گوشه و کناری زیر و رو کرد.
در حالی که کسی در اطراف نبود، خرگوش تصمیم گرفت فراتر از مرزهای خانه قدم بگذارد. او راه خود را به درب باز پیدا کرد، قلبش از هیجان و ترس می تپید.#
نفس عمیقی کشید و از پشت در رد شد. حیاط خلوت پر از چیزهای جذاب بود - گل، حشرات و یک حوض کوچک.#
ناگهان باد شدیدی وزید و لرزید. دلش برای گرمای خانه تنگ شده بود. او متوجه شد که چقدر پناهگاه خود را دوست دارد و اشتیاق بازگشت را احساس کرد. #
برگشت و به خانه برگشت. وقتی وارد شد، احساس راحتی و امنیت کرد. او متوجه شد که خانهاش مکان مورد علاقهاش است. #
صاحبش برگشت و او را دید که با خوشحالی به اطراف می پرید. او می توانست بگوید که خرگوشش خوشحال است که در خانه است. برای هر دو درس ارزشمندی بود.#
با دیدن بازگشت شادی خرگوش، هر دو فهمیدند که حیوانات در فضای خود امنترین و شادترین احساس را دارند. همیشه بهتر است که طبیعت را به وحشی بسپارید.#