ماجراجویی اتاق کثیف الی
الی دختری شوخ طبع بود که عاشق درس خواندن بود، اما یک مسئله وجود داشت - او فوق العاده نامرتب بود. اتاق او دریایی از هرج و مرج بود، با اسباب بازی ها، لباس ها و کتاب ها در همه جا پراکنده شده بود.
یک روز، الی تصمیم گرفت که وقت آن رسیده است که اتاقش را تمیز کند. او آستینهایش را بالا زد و با پخش موسیقی مورد علاقهاش در پسزمینه، مأموریت نظافت خود را آغاز کرد.
تمیز کردن سخت تر از آن چیزی بود که الی فکر می کرد. او به راحتی خسته شد و حواسش پرت شد. اما او مأموریت خود را به خود یادآوری کرد و ادامه داد.
الی وسایل خود را در انبوهی جداگانه مرتب کرد. او یک توده برای اسباب بازی، یکی برای کتاب و یکی برای لباس درست کرد. این کار او را بسیار آسان کرد. #
بالاخره اتاقش مرتب به نظر می رسید. الی احساس غرور و رضایت کرد. او دور اتاق سازماندهی شده اش می رقصید، می خندید و می خندید.
الی یاد گرفت که نظافت می تواند طاقت فرسا باشد، اما تقسیم وظایف می تواند آنها را قابل کنترل کند. به خودش قول داد از این به بعد اتاقش را مرتب نگه دارد. #
ماجراجویی اتاق کثیف او ارزش سازماندهی را به الی آموخت. تمیز کردن دیگر یک چالش نبود، بلکه یک کار سرگرم کننده بود که او منتظر آن بود.#