ماجراجویی آسمان بلند بنیامین
در دهکده ای کوچک، پسری کنجکاو و ماجراجو زندگی می کرد که آرزو داشت یک الاغ در حال پرواز داشته باشد. یک روز تصمیم گرفت رویای خود را محقق کند.#
پسر به ملاقات مرد خردمند محلی رفت که معجون جادویی به او داد تا روی پشت الاغی بریزد. او برای امتحان کردن آن هیجان زده بود!#
معجون را روی پشت الاغی ریخت و ناگهان بالهایی از پهلوهای الاغ جوانه زد! پسر بالا رفت و الاغ به آسمان پرید.#
بالای ابرها با طوفانی سهمگین مواجه شدند! رعد و برق درخشید و باد زوزه کشید، اما پسر محکم نگه داشت و الاغ پرنده خود را در میان هرج و مرج هدایت کرد.
پس از رفع طوفان، آنها خود را در جنگلی مسحور آمیز پر از موجودات جادویی یافتند. پسر و الاغ پرنده اش دوستان زیادی پیدا کردند.
پس از کاوش در جنگل طلسم شده، پسر و الاغ پرنده اش به روستای خود بازگشتند. همه از دیدن پرواز آنها به خانه شگفت زده شدند!#
رویای پسر محقق شد و روستای او هرگز شادتر از این نبوده است. الاغ پرنده او برای هر کسی که ملاقات می کرد شادی و هیجان به ارمغان آورد.