قدرت درون
پسری با موهای مشکی در دهکده ای کوچک زندگی می کرد. او اغلب توسط بچه های دیگری که او را به دلیل ضعیف و لاغر بودن مورد آزار و اذیت قرار می دادند، مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. با وجود این، او مهربان باقی ماند و مصمم به اثبات اشتباه آنها بود.
یک روز پس از کتک خوردن توسط قلدرها، پسر تصمیم گرفت مخفیانه خود را برای قوی تر شدن آموزش دهد. او متعهد بود که با ترس هایش روبرو شود و در برابر قلدرها بایستد.#
پسر به طور خستگی ناپذیری تمرین می کرد و انواع مختلف هنرهای رزمی را یاد می گرفت و بدن خود را تقویت می کرد. او ذهن خود را آموزش داد و اهمیت صبر، انعطاف پذیری و تمرکز را آموخت.
با گذشت ماه ها، قدرت جسمی و روحی پسر به طور تصاعدی افزایش یافت. روستاییان متوجه تحول او شدند و از پیشرفت او شگفت زده شدند.
قلدرها که احساس خطر می کردند، تصمیم گرفتند پسر را به مبارزه دعوت کنند. پسر قبول کرد و آماده بود ثابت کند که زحماتش نتیجه داده است و می تواند از خودش دفاع کند.
در طول مبارزه، پسر قدرت، چابکی و تمرکز خود را به نمایش گذاشت و در نهایت قلدرها را شکست داد. آنها متواضع ماندند و فهمیدند که همیشه او را دست کم گرفته بودند.
سفر این پسر اهمیت قاطعیت، استقامت و ایمان به خود را به او آموخت. روستاییان پیروزی پسر را جشن گرفتند و قلدرها دیگر هرگز او را دست کم نگرفتند.#