شکار بزرگ سبزیجات
روزی روزگاری در دهکده ای سرسبز و سرسبز، دختری کنجکاو و دوست خرسش، با چشمانی آبی و خز قهوه ای، عازم یک ماجراجویی خارق العاده می شوند تا خوشمزه ترین سبزیجات را برای شام خود پیدا کنند.#
هنگامی که آنها به باغ بزرگ سبزیجات نزدیک شدند، دختر متوجه تنوع زیادی از گیاهان شد و او را بیشتر مشتاق کرد تا بهترین گیاهانی را که می توانست پیدا کند انتخاب کند.
آنها با چیدن آرام هویج از خاک شروع کردند، سپس به چیدن گوجه فرنگی و فلفل سبز براق از گیاهان خود ادامه دادند.
ناگهان با یک گیاه عجیب و غریب مواجه شدند که حاوی سبزیجات ارغوانی مرموز بود. کنجکاوی دختر که مطمئن نبودند چه هستند، باعث شد سبزیجات را به خانه بیاورند.
در آشپزخانه آنها، دختر سبزیجات بنفش را شست و تصمیم گرفت یکی را بچشد. برای خوشحالی او، یک کلم بنفش شیرین و ترد بود!#
این دختر و دوست خرسش با استفاده از سبزیجات مختلفی که جمع آوری کرده بودند، غذای لذیذی تهیه کردند و به اهمیت خوردن غذاهای سالم و خوشمزه پی بردند.
آنها غذای خود را با تمام روستا تقسیم کردند و لذت کشف و لذت بردن از سبزیجات جدید و مغذی را به همه آموزش دادند و حس اتحاد و شادی را ایجاد کردند.