شایان پسر جوانی بود که علاقه زیادی به بازی داشت که برای یک کودک هم سن و سالش - شطرنج - کاملاً دور از دسترس به نظر می رسید. اگرچه او با موانع بیشماری روبرو بود، اما عزم و ارادهاش برای رسیدن به عظمت هرگز متزلزل نشد. او تا پاسی از شب درس می خواند و تمرین می کرد و مطمئن بود که مهارت هایش تا حد ممکن تیز باشد. هیچ چیز نمی توانست بین شایان و رویاهایش برای قهرمانی شطرنج بایستد. #