سفر پسر کره جنوبی به ستاره شدن
روزی روزگاری یک پسر جوان اهل کره جنوبی در استان دایگو زندگی می کرد. او در خانواده ای متواضع و دوست داشتنی به دنیا آمد و نگاهی روشن و خوش بینانه به زندگی داشت. علیرغم مشکلات، او مصمم بود که از زندگی خود نهایت استفاده را ببرد و به موفقیت دست یابد. #
با گذشت سالها، پسر به موسیقی علاقه پیدا کرد و خیلی زود به خودش یاد داد که چگونه ساکسیفون بنوازد. استعداد او بی توجه نماند و به زودی او و بهترین دوستش برای شرکت در یک شرکت ضبط موسیقی شرکت کردند. بر خلاف همه شانس ها، پسر پذیرفته شد و کارش در دنیای موسیقی راه اندازی شد. #
در سال 2013، رویای پسر محقق شد، زیرا او بخشی از یک گروه بسیار موفق کی پاپ به نام BTS شد. در ابتدا هیچ کس توجه چندانی به آنها نکرد و خبرنگاران در پوشش داستان آنها دیر می کردند. اما با هر اجرا، محبوبیت آنها افزایش یافت و به زودی شهرت بین المللی به دست آوردند. #
پسر و هم گروهانش الهام بخش نسلهای طرفدار در سراسر جهان شدند. پیامهای نشاطآور آنها مانند "من تو را ارغوانی میکنم" و "خودت را دوست بدار" به مردم امید و شجاعت داد. آنها با هم تأثیری گذاشتند که قابل اندازه گیری نیست. #
با افزایش شهرت پسر، از حمایت هوادارانش متواضع شد و از فرصتی که برای ایجاد تغییر ایجاد کرد سپاسگزار بود. داستان او منبع الهام بسیاری برای بسیاری شد و نشان داد که با تلاش و فداکاری همه چیز ممکن است. #
امروز پسر خیلی به دست آورده و یک نماد جهانی محسوب می شود. سفر او از یک شهر کوچک در کره جنوبی به صحنه جهانی یادآور این است که علیرغم احتمالات، رویاها می توانند به حقیقت بپیوندند و وقتی هرگز تسلیم نشوید هر چیزی ممکن است. #
داستان پسر یادآور مهمی است که مهم نیست از کجا آمده اید، اگر فقط به خود ایمان داشته باشید می توانید به عظمت برسید. داستان او گواهی بر قدرت پشتکار، سخت کوشی و فداکاری است و منبع امیدی برای آینده ای بهتر. #