سفر هفت دوست روحی
هفت دوست روحی در لبه جنگل افسونگر ایستاده بودند و هیجان در چشمانشان می درخشید. این اولین ماجراجویی آنها با هم بود - یک سفر دوستی.#
وقتی به عمق جنگل می رفتند، با رودخانه ای که به سرعت در حال حرکت بود مواجه شدند. این چالشی بود که باید از آن عبور می کردند.#
آنها با همکاری یکدیگر یک قایق محکم ساختند. اتحاد آنها نقطه قوت آنها بود. آنها با خیال راحت از رودخانه عبور کردند. #
در ادامه سفر، کوهی بلند پیدا کردند. دلهره آور بود، اما آنها نترس بودند.#
آنها با حمایت یکدیگر از کوه بالا رفتند و به عقب برگشتند. روحیه آنها بالا و شکست ناپذیر بود.#
در اوج، آنها یک گنج پنهان پیدا کردند - صندوقچه ای پر از خاطرات سفر و پیوندی که ایجاد کردند.
آنها با خوشحالی دریافتند که گنج واقعی دوستی آنها و سفر فراموش نشدنی آنهاست که با هم آغاز کرده بودند.