لطفا تلفن همراه خود را بچرخانید.
سفر مسحور کننده ملیسا به کتابفروشی
داستان ما با ملیسا شروع می شود، دختر جوانی که علاقه زیادی به کتاب دارد، که صبح زود از خواب بیدار شد و مشتاق دیدن کتابفروشی مورد علاقه اش بود.
وقتی ملیسا به مقصد رسید، قلبش در انتظار به تپش افتاد. کتابفروشی با گوشه های غبار آلود و کتاب های کپک زده اش گنجینه ای از داستان هایی بود که در انتظار کشف بودند.#
ملیسا با چشمانی گشاد شده وارد کتابفروشی شد و بوی آشنای کتاب های قدیمی از او استقبال کرد. او در راهروها سرگردان شد و خود را در صفحات گم کرد.#
ملیسا قلمروهای موجود در کتاب‌ها را کاوش کرد، با پری دریایی شنا کرد، با اژدها جنگید، و در میان پادشاهی‌ها گذر کرد، همه اینها بدون ترک کتابفروشی دنج.#
با غروب خورشید، ملیسا کتابی پیدا کرد که تا به حال ندیده بود. وقتی آن را باز کرد، درخشش جادویی او را فرا گرفت.#
ناگهان ملیسا به دنیای کتاب منتقل شد! او از دنیای اطرافش شگفت زده شد، پر از هیبت و هیجان.#
وقتی ملیسا به خانه بازگشت، داستان ها و ماجراهای بی شماری را از کتابفروشی به همراه آورد و برای همیشه اهمیت خواندن را گرامی می داشت.
داستان رو با تصویر خودتون بازسازی کنید!
در جعبه جادویی از عکس خودتون استفاده کنید تا تصاویری یکپارچه و با کیفیت بازبینی شده برای تمامی صفحات داشته باشید.