سفر فضایی تماشایی پسر کنجکاو
روزی روزگاری پسری کنجکاو با موهای بلوند، چشمان سبز و عینک گرد بود که دوست داشت در مورد فضا بیاموزد. او آرزو داشت به مریخ سفر کند و فضانورد شود.#
یک روز، او یک ایده خارق العاده داشت - او سفینه فضایی خود را خواهد ساخت! پسر مواد را جمع آوری کرد و شبانه روز کار کرد تا کشتی عالی برای بردن او به مریخ بسازد.
سرانجام سفینه فضایی او برای ماجراجویی بزرگ خود آماده شد. او به داخل رفت، موتور را روشن کرد و به آسمان بیکران اوج گرفت. سفر طولانی بود، اما او مصمم ماند.#
وقتی به مریخ رسید، به سختی می توانست چشمانش را باور کند. تبدیل به میمون شده بود! به نظر می رسید که هوای مریخ تأثیر عجیبی بر زمینیان داشته است.#
با وجود ظاهر جدید، پسر تصمیم گرفت سیاره سرخ را کشف کند. او گیاهان عجیب و غریب، صخره های جذاب را کشف کرد و حتی با یک موجود بیگانه دوست شد.#
سرانجام پسر تصمیم گرفت به خانه خود به زمین بازگردد. او برای دوست بیگانهاش خداحافظی کرد، دوباره به سفینه فضاییاش صعود کرد و به سفر برگشت رفت.
پس از بازگشت به زمین، پسر با موهای بلوند، چشمان سبز و عینک گرد خود به یک انسان تبدیل شد. او خاطرات ماجراجویی خود در مریخ را برای همیشه گرامی داشت.#